کد مطلب:28405 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:106

نفرین فرستادن پیامبر بر فریب خوردگان












2007.امام علی علیه السلام: سوگند به آن كه مرا كه چیزی نبودم آفرید، به راستی آگاهان از یاران محمّدصلی الله علیه وآله می دانند كه ناكثین، قاسطین و مارقین، از زبان پیامبر مكّی نفرین شده اند.«وَ قَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَی؛[1] و هر كه دروغ بندد، ناكام گردد».[2].

2008.امام علی علیه السلام: به راستی كه آگاهان از یاران محمّدصلی الله علیه وآله می دانند كه خداوند، اهل صفّین را از زبان پیامبرش نفرین كرده است، «و هر كه دروغ بندد، ناكام گردد».[3].

2009.الاحتجاج: مردی از بصریان نزد علی بن حسین علیهما السلام آمد و گفت: ای علی بن حسین! به درستی كه جدّ تو، علی بن ابی طالب، مؤمنان را كشت!

علی بن حسین علیهما السلام آن قدر گریست كه دستش از اشك پُر شد و بر زمین ریخت.آن گاه فرمود: «ای برادر بصری! نه به خدا سوگند! علی علیه السلام نه مؤمنی را كُشت و نه مسلمانی را؛ ولی آنان اسلام نیاوردند، [ بلكه] تسلیم شدند و كفرشان را پنهان كردند و اظهار اسلام نمودند و آن گاه كه بر كفر خود یاورانی یافتند، آن را اظهار داشتند و هر آینه، آن زن شترسوار (عایشه) و آگاهان از آل محمّدصلی الله علیه وآله می دانند كه اهل جمل و صفّین و نهروان، از زبان پیامبر مكّی نفرین شدند: «و هر كه دروغ بندد ناكام گردد».

پیرمردی از كوفیان گفت: ای علی بن حسین! جدّ تو (علی علیه السلام) می گفت: «برادران ما بر ما ستم كردند».

علی بن حسین علیهما السلام فرمود: آیا كتاب خدا را نمی خوانی كه: «وَإِلَی عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا؛[4] و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را [ فرستاد]». اینان مانند آنان اند. خداوندعز وجل هود و همراهانش را نجات داد و قوم عاد را با بادی هلاك كننده، نابود ساخت».[5].

2010.امام علی علیه السلام: آگاهان از یاران محمّدصلی الله علیه وآله و عایشه دختر ابو بكر می دانند كه اهل جمل و نهروان، بر زبان پیامبرصلی الله علیه وآله نفرین شدند و آنان، وارد بهشت نمی گردند، مگر آن كه شتر از سوراخ سوزن عبور كند.[6].









    1. طه، آیه 61.
    2. كتاب من لا یحضره الفقیه: 5918/420/4، الأمالی، صدوق: 961/703، بشارة المصطفی: 191.
    3. عیون أخبار الرضا: 275/64/2، بحار الأنوار: 427/162/33.
    4. اعراف، آیه 65.
    5. الاحتجاج: 176/135/2، بحار الأنوار: 327/343/32.
    6. تفسیر فرات: 170/141، بحار الأنوار: 104/127/32.